مطلع غزلی از سایه:
ای عشق همه بهانه از توست |
|
|
من خامُشم این ترانه از توست |
|
|
یک قطعه از سایه:
مست از خواب برانگیختمش |
|
|
دست در زلف کج آویختمش |
|
|
جام آن بوسه که میسوخت مرا |
|
|
تا لب آوردمش و ریختمش |
|
|
مطلع غزلی دیگر از سایه:
مژده بده مژده بده یار پسندید مرا |
|
|
سایهٔ او گشتم و او بُرد به خورشید مرا |
|
|
شعر نو از سایه:
آفتابا چه خبر؟
این همه راه آمدهای
که به این خاک غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سر راه؟
مثل من پیر شده ست؟
چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟
نه، چرا میپرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است
آشنایان زبانش همه رفتهند
ارغوان ویران است
هر دومان ویرانیم.
نمونه غزل:
عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند
عاشق آن است که دل را حرم یار کند
music
,سایه ,یار ,مرا ,مژده ,ارغوان , ,مرا ,عاشق آن ,خاموش است ,توست منبع
برخی از آثار هوشنگ ابتهاج
کتاب های هوشنگ ابتهاج
بیوگرافی حسین قوامی
متن آهنگ پل علیرضا قربانی
معروف ترین تصنیف های علی اکبر شیدا
متن آهنگ امشب شب مهتابه
دلم فریاد میخواهد